مراحل تدریس:
الگوی سازمان دهنده دارای فعالیت سه مرحله ای است. مرحله نخست: ارائه پیش سازمان دهنده هاست، مرحله دوم ارائه مطلب درسی یا مطالب مورد نظر یادگیری و مرحله سوم تحکیم سازمان شناخت است که ارتباط مطالب یادگرفتنی درس، نظریات جاری را می آزماید تا جریان یادگیری فعالی را به وجود آورد.
این فعالیت ها به منظور افزایش وضوح و پایداری مطالب یادگرفتنی درس جدید شکل می گیرند تا مطالب کم تر از دست بروند، با یکدیگر مغشوش نشوند، و مبهم رها نشوند. شاگردان باید مطالب جدید را به محض دریافت به تجربه ی شخصی و ساخت شناختی موجود خود، ارتباط دهند و موضعی انتقادی را در برابر دانش به کار اندازند.
مرحله ی اول:
این مرحله از سه فعالیت روشن ساختن هدف های درس، ارائه ی سازمان دهنده و برانگیختن آگاهی از دانش مربوط ترکیب شده است.
روشن ساختن هدف های درس، راه جلب توجه شاگردان و هدایت آن ها در جهت اهداف یادگیری شان است و برای تسهیل یادگیری معنادار لازم هستند.
سازمان دهنده، تنها یک عبارت خلاصه و ساده نیست بلکه خود یک مطلب است و ذهن باید آن را هم چون مطالب یادگرفتنی درس، کشف کند. همچنین باید از تفسیرهای مقدماتی که برای درس مفید هستند؛ ولی سازمان دهنده نیستند تمیز داده شوند؛ به عنوان مثال، هنگامی که تدرس می کنیم اغلب با پرسش از شاگردان، برای یادآوری آنچه که در هفته پیش یا سال پیش انجام داده ایم یا با گفتن این که قصد بیان چه مطلبی را داریم، درس خود را آغاز می کنیم. به این طریق، به آنان زمینه یا جهتی برای ارائه ی درس خود می دهیم یا ممکن است از شاگردان بپرسیم تا تجربه ای شخصی را به یاد آورند و سپس تایید کنیم که آنچه می خواهیم بگوییم با آن وضعیت شباهت دارد یا به شاگردان کمک می کند تجربه ی قبلی را بفهمند. همچنین ممکن است هدف های درس را- آنچه می خواهیم آنان از بحث یا ارائه ی مطالب دریابند- به آنها بگوییم. هیچکدام از فنونی که هم اکنون گفته شد سازمان دهنده نیست؛ ولی در عین حال، تمامی آن ها جزئی از یک ارائه ی خوب سازمان یافته اند و بعضی از آنها اصولی را که در مرکز نظریه ی یادگیری معنادار کلامی آزوبل قرار دارند و جزئی از الگوی تدریس هستند؛ منعکس می سازند.
سازمان دهنده واقعی، حول مفاهیم اصلی یا فرضیه های یک درس یا رشته ی تحصیلی ساخته می شود. نخست، سازمان دهنده باید به صورتی ساخته شود که شاگرد آن را برای آنچه هست دریافت کند؛ یعنی سازمان دهنده مطلبی متمایز و کلی تر از مطالب یادگرفتنی در خود درس باشد. به این ترتیب مشخصه ی بارز یک سازمان دهنده، بالا بردن سطح انتزاع و کلی بودن خود نسبت به مطالب یادگرفتنی درس است. این بالاتر بودن سطح انتزاع، سازمان دهنده را از مرورهای مقدماتی که در سطح انتزاعی همسان با مطالب یادگرفتنی درس، نوشته(یا بیان) می شوند و در حقیقت نگرش از پیش به مطالب یادگرفتنی درس است، متمایز می سازد.
دوم، در سازمان دهنده( چه توضیحی یا مقایسه ای) باید نمودهای مشخص و اصلی مفهوم یا فرضیه، مورد توجه قرار گیرد و به دقت بیان شود. بنابراین، معلم و شاگردان باید سازمان دهنده و علاوه بر آن مطالب یادگرفتنی درس را آشکار سازند. این به معنای بیان نمودهای اصلی، توضیح آن ها، و آوردن مثال است. نیازی ندارد که سازمان دهنده ی طولانی ارائه شود بلکه دانش آموز باید از آن آگاه شود و به خوبی آن را بفهمد و با آن آشنا شود. همچنین نشان دادن سازمان دهنده در مفاد متعدد و چندین بار تکرار، به خصوص هنگامی که واژگانی تازه و خاص باشد مفید است.
سرانجام، برانگیختن آگاهی فراگیرنده از تجارب و دانش قبلی خود که ممکن است به مطالب یادگرفتنی و سازمان دهنده مروبوط باشد، مهم است.
مرحله دوم:
در این مرحله، به دنبال ارائه ی سازمان دهنده (در مرحله اول) مطالب یادگرفتنی درس به شکل سخنرانی، بحث، فیلم، آزمایش، یا قرائت ارائه می شود. در خلال ارائه ی درس باید سازمان مطالب یادگرفتنی درس برای شاگردان واضح شود. به طوری که آنان بتوانند احساسی کلی از نظم منطقی مطالب و چگونگی ارتباط سازمان آن را با سازمان دهنده ملاحظه کنند.
مرحله سوم:
منظور مرحله ی سوم، برقراری پیوند مطالب یادگرفتنی درس جدید به ساخت شناختی موجود شاگرد به معنای تحکیم سازمان شناخت اوست. در فرآیند طبیعی تدریس، ممکن است بعضی از این روش ها در ضمن مرحله ی دوم مطرح شوند؛ به هرحال، می خواهیم تاکید کنیم که کار مجدد با مطالب جدید، وظیفه ی جداگانه ای از تدریس یا مجموعه فعالیت ها و مهارت های مخصوص به خود است. آزوبل چهار فعالیت را معین می سازد: 1. اعتلای تشکیل مجدد؛ 2. اعتلای دریافت فعال یادگیری؛ 3. فراخوانی گرایش انتقادی به موضوع درسی؛ 4. واضح سازی.
راه های متعددی برای تسهیل تشکل مجدد مطالب جدید با ساخت شناختی موجود وجود دارد. معلم می تواند: 1. مطالب را به شاگردان یادآور شود؛ 2. از شاگردان خلاصه ای از نمودهای اصلی مطالب یادگرفتنی جدید را بخواهد؛ 3. تعاریف دقیق را تکرار کند؛ 4. تفاوت های بین ابعاد مختلف مطالب را بخواهد؛ 5. از شاگردان بخواهد نحوه ی جانبداری مطالب یادگرفتنی درسی از مفهوم یا فرضیه ای را که به عنوان یک سازمان دهنده به کار می رود بیان کنند.
یادگیری فعال می تواند با موارد زیر برانگیخته شود:
1. از شاگردان بخواهند نحوه ی ارتباط مطالب جدید به سازمان دهنده را بیان کنند؛ 2. از شاگردان مثال های بیشتری برای مفاهیم یا فرضیه های مطالب یادگرفتنی درس بخواهند؛ 3. از شاگردان بخواهند اساس مطالب را با استفاده از واژگان خود و در قالب تفکر خود و به کلام خود بیان کنند؛ 4. از شاگردان بخواهند مطالب را از جنبه های دیگر بررسی کنند.
گرایش انتقادی به دانش، با خواستن از شاگردان برای دوباره سازماندهی به فرضیات یا استنتاجاتی که ممکن است در مطالب یادگرفتنی درس ایجاد شوند، داوری و نقد این استنتاجات و فرضیات و توافق بر سر تناقضات درون آن ها پرورش می یابد.
نوشته شده در شنبه 88/7/4ساعت
11:29 عصر توسط طاهره یگانه
نظرات ( ) |